اولین ایستادن آقا نیما
شبی از شبها در تاریخ 7 دی ماه 91 که 5 روز مونده بود تا آقا نیما 8 ماهه بشن طبق معمول هر شب نیما جان مشغول شب زنده داری بوووووود و من با خیال راحت توی آشپزخونه بودم ناگهان دیدم که صدایی از آقا نیما نمیاد
وقتی رسیدم دیدم که.... بلـــــــــــــــــــه دیگه گل پسرم یاد گرفته که دستشو به میز بگیره و بایسته،
آفرین به پسر زرنگم
من هم از موقعیت استفاده کردم و ازت چند تا عکس انداختم و وقتی منو دیدی ، می دونستی که کار جالبی کردی خنده های با مزه ای تحویلم دادی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی